ماهنامه شستی
شماره خبر : 157
منتشر شده در مورخ : ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
ساعت : 3:11
گفتگو با هژیر سام احمدی

سریالی که باعث سرکیجه هژیر شد

گفتگو با هژیر سام احمدی

سریال سرگیجه که این روزها از پلتفورم نماوا پخش می‌شود یک حادثه سرکیجه آور برای هژیر سام احمدی بازیگر این سریال در پی داشت،اتفاقی منجر به کما رفتن و بستری این بازیگر جوان شد در ادامه گفتگو او با مجله شستی را می‌خوانید.

از اتفاقی که برایت افتاد بگوفضای بیرونی، اتوبان امام علی و هژیر که آماده اجرای نقش میشود؟

*اتفاق از اینجا شروع شد که من سوار موتور بودم و قرار بود پلان من هنگام موتور سواری فیلمبرداری شود و ما متوجه شدیم که متاسفانه بچه های صحنه کلاه کاسکت من را همراه نیاورده اند و مان اسرار کردم که پلان را بگیریم چرا که دیروقت بود و ساعت حدود ۴ بامداد بود اما آقای بهرنگ توفیقی کارگردان سریال اسرار کرد که من بدون کلاه ایمنی سپار موتور نشوم و در همان لحظه آقای توفیقی و حامد بهداد عزیز متوجه میشوند یکی از پارکبان ها از همان مدل کاسکت بر سر دارد با همان رنگ و همان شکل آقای توفیقی به بچه های صحنه اسرا کرد که آن کلاه کاسکت را هر طور شده تهیه کنند و خلاصه آنکه کلاه تهیه میشود و من هم آماده برداشت آن پلان شدم.
این را هم بگویم قبل از حرکت با موتور خیلی تاکید کردم و اصرار شد که برای من مراقب بگذارند چرا که اتوبان بود و ماشین ها با سرعت حرکت میکردند، من به یاد دارم بعد از حرکت با موتور و هنگام فیلمبرداری مراقبی که برای من گذاشته بودند ماشین پرشیا بود از من سبقت گرفت و جلو زد بعد از این اتفاق یک ال ۹۰ سفید که دو سرنشین داشت و راننده آن حالت عادی نداشت از پشت به من زد و از آن لحظه به بعد را دیگر به یاد ندارم چرا که به کما رفتم چندین روز در این حال باقی ماندم.

این اتفاق زمانی وایرال شد که نماوا به عنوان صاحب اثر در اینستا گرام پست کرد و ما تازه متوجه شدیم که چه اتفاق دردناکی برای تو رخ داده؟

* من به مدت ۳ روز در کما بودم و هوشیاری پایینی داشتم و باقی این ۲۰روز در حالت خواب و بیدار در همین حین من از بیمارستان تجربش به یک بیمارستان دیگر منتقل شدم و چندین عمل روی من صورت گرفت بعد از اینکه به خودم آمدم فکر میکنم این پرسه تا بهبود نسبی من حدود ۱۵ روز طول کشید و متخصص مغز و اعصاب بعد از معاینه اعلام کرد که من بین ۵ تا ۶ ماه نباد اصلا بازی کنم ولی خب من نسبت به علاقه فراوانی که به کارم دارم و تعهدی که احساس میکردم دوست داشتم هر چه سریع تر جلوی بروم و ادامه نقشم را بازی کنم.

عواقب این تصادف برای تو چه بود؟

اولین چیزی که من با آن برخورد داشتم روز ذدوم نقاهتم بود، میخواستم مطلبی را بخوانم و دیدم امکان فهم آن را ندارم و آنجا بود که فهمیدم نمیتوانم بخوانم و مادر با گریه به من گفت که من حافظه کوتاه مدتم را از دست دادم و تازه متوجه شدم چه اتفاقی برایم افتاده چرا این اتفاق باعث شده بود که من خواندن و نوشتن را فراموش کنم و چشم های من هر کدام ۷۰ و ۷۵ درصد کم بینا شده بود چون شدت تصادف به شبکیه چشمم آسیب زده بود.

یعنی شما در قسمت ششم حافظه نوشتاری نداشتید پس چطور توانستید جلوی دوربین نقش بازی کنی؟

*یکی از عزیزترین دوستانم در تمام این ایام به من کمک کرد و دیلوگ ها را به صورت کلمه به کلمه برایم میخواند تا من از طریق شنیدن سعی میکردم حفظ کنم و نقشم راذاجرا کنم این دوران یکی از عجیب ترین پرس های زندگی من بود چرا که وقتی کلمه ایی را حفظ میکردم بعد از ۳ ثانیه آن را فراموش میکردم.

پس ما در قسمت ششم با هژیر احمدی متفاوتی روبرو بودیم؟

*من در آن دوران ایمان آوردم که خدا آدم ها بغل میکند،آن بازی ها حاصل سالها رویا بافی،امید،آرزو و تلاش بود،اگر اغراق نباشد عشق به سینما مرا سرپا کرد.

امروز که با هم صحبت میکنیم به زندگی عادی باز گشتی؟

یکسری مشکلات دارم از جمله اینکه گوش میانی من آسیب دیده و هنوز یک وقت هایی دچار سرگیجه میشوم و جالب اینمه سرگیجه نام سریالی است که من در آن نقش بازی میکنم(خنده)
در انتظار چند عمل باقی مانده از جمله کتف و چشم هایم هستم.

فکر میکنی در ادامه بازیگری تو خللی ایجا میشود؟

از لحاظ کاری بگویم انگیزه بیشتری پیدا کردم چون الان مطمئنم برای زنده بودن دایل دارم و مسیرم مشخص است ولی از لحاظ فیزیکی همچنان با مشکلرربرو هستم از جمله تکلم که گاهی اوقات با مشکل روبرو میشود ولی خداروشکر با تمرین این مسئله را حل خواهم کرد.

برخورد عوامل سریال با تو چطور بود؟

*یادم می آید اولین روزی که به هوش آدم حامد بهداد عزیز ،مهدی بدرلو،آقای توفیقی،حبیب رضایی،امیر کهکشان و زینب نصراللهی بالای تختم بودند روز عجیبی بود
زمانی که چشم به حامد بهداد افتاد یکی از دوستان به صورت تصویری با نوید محمدزاده ویدئو کال کرده بود و هم زمان حامد و نوید را نگاه میکردم نمیدانستم با چه کسانی روبرو هستم احساسم میگفت آنها خانواده من هستند میبینم شان ولی نمیدانم که چه اشخاصی هستند و هی میگفتم این بازیگره (منظورم نوید بود) خیلی معروفه و با پاسخ اطرافیان که خب این نوید محمدزاده است روبرو میشدم(خنده)
و انگیزه ایی که من از حامد و نوید گرفتم در آن دوران خیلی به من کمک کرد که سختی ها را از سر بگذرانم.

اگر پیشنهاد موتور سواری در یک فیلم را داشته باشی باز هم آن کار انجام میدهی؟

انسان انسان است چه بازیگر و چه بدلکار و هنرور. باید حرفه ای به این موضوع نگاه کنیم چرا که هر کاری ابزار و اصول خودش را دارد و ما با ساده ترین ابداعات می توانیم جلوی اتفاق های خطرناک را بگیریم. در پاسخ شما باید بگویم از این به بعد چنین نقشهایی را به بدلکار واگذار می کنم ولی خب آن بدلکار هم مثل من انســان است و باید از او هم مراقبت شود.
در آخر از تمام عوامل فیلم و میلاد معیری و پژمان جمشیدی هم تشکر می کنم.
 

برچسب ها : شستی همراهنامه هیبریدی هژیر سام احمدی سریال سرگیجه مجله شستی